آنچه موضوع جنگ نرم و تهاجم فرهنگی را با اهمیت می سازد، گذار نحوه ی تهاجم استکبار به منظور تحت سلطه درآوردن ملت ها، از تهاجم نظامی به تهاجم فرهنگی است، تا از این طریق بتواند با تخریب بنیان های فکری و اعتقادی آن ملت ها ، هویت ملی و دینی آن ها را سلب نماید. شناخت، درک صحیح و داشتن تصویری روشن از ابعاد و همچنین راه های مقابله با جنگ نرم ، می تواند ما را در دفاع از هویت ملی و دینی خود یاری نماید …………..
راهکارهای مبارزه با جنگ نرم به صورت ذیل ارائه شده است :
تقویت و پربار کردن فعالیت های فرهنگی و هنری
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی ، نیروهای فرهنگی نقش بسیار حساس و مهمی در بارور سازی وجود تهاجم فرهنگی و مقابله با آن را دارند. ایشان با بیان اینکه حرکت عظیم انقلاب اسلامی هنوز در اوایل راه خود است ، با تاکید بر تاثیر هنر می فرمایند : (ولله جنود السماوات و الارض ) آن حرکت عظیمی است که با انقلاب اسلامی شروع شد ، یک حرکت تمام شده نیست ؛ مطلقاٌ تمام شده نیست ، آن حرکت ادامه دارد . همینی که حالا معمول شده که در بیان ها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه ، می گویند : جنگ نرم ؛ راست است ، این یک واقعیت است ؛ یعنی الان جنگ است . البته این حرف را من امروز نمیزنم ، من بعد از جنگ از سال ۶۷ همیشه این را گفته ام ؛ بارها و بارها علت این است که من صحنه را می بینم ؛ چه بکنم اگر کسی نم بیند؟ …. این تمام نشده . همه وظیفه داریم . وظیفه ی فرهنگی و ادبی و هنری هم وظیفه ی مشخصی است : بلاغ ، تبیینبگویید ، خوب بگویید . من همیشه تکیه بر این می کنم : بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت ، تا اثر خودش را بکند .)
۲ . امید به آینده و دیدی خوشبینانه همراه با اعتماد به نفس به دور از ناامیدی
مقام معظم رهبری ، امید و اعتماد به نفس را سبب نا امیدی مخالفان دانسته و در این باره می فرمایند :
( مخدوش کردن نشانه های امید و تبدیل آنها به نشانه های امید و تبدیل آنها به نشانه های یأس و تردید، و القای بن بست و سیاه نمایی ، و در نهایت گرفتن پویایی جامعه یکی از خطوط مخالفان است .)
ایشان در این رابطه به طور صریح در دیدار با نخبگان می فرمایند: ( عزیزان من ! شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است . نگاهتان خوشبینانه باشد باشد . ببیند ، من در مورد بعضی تان به جای پدربزرگ شما هستم . من نگاهم به آینده ، خوشبینانه است ؛ نه از روی توهم ، بلکه از روی بصیرت . شما جوانید، مرکز خوشبینی ، مواظب باشید نگاهتان به آینده ، نگاه بدبینانه نباشد ؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه . اگر نگاه نومیدانه شد ، نگاه بدبینانه شد ، نگاه چه فایده ای دارد ، دشمن به دنبالش بی عملی ، به دنبالش بی تحرکی ، به دنبالش انزوا است ؛ مطلقاٌ دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت ؛ همانی است که دشمن میخواهد)
ایشان هم چنین می فرمایند: ( باید درست در جهت مخالف برنامه دشمن که به دنبال ایجاد فضای یأس و ناامیدی در دانشگاه ها است ، حرکت و محیط درس و دانشگاه ها را فضای امید به آینده کرد .)
ایشان همچنین با تاکید بر مساله اعتماد به نفس در بین دانشجویان می فرمایند : ( چرا من مسأله ی اعتماد به نفس را اصلاٌ مطرح می کنم؟ مگر در کشور چه اتفاقی افتاده که بنده اصرار دارم روی اعتماد به نفس ملتمان یا جوانانمان تکیه کنم؟ توضیحی وجود دارد. ملت ما بر اثر انقلاب ، بر اثر دفاع مقدس ، بر اثر تأثیر شخصیت ویژه امام (ره) که حالا بعد اگر ان شاءالله یادم ماند، اشاره می کنم که در ایجاد اعتماد به نفس ملی ، شخص امام (ره) و عناصر تشکیل دهنده ی شخصیت او ، یکی از بیشترین تأثیرها را داشت و بر اثر پیشرفت های گونانون ، امروز به یک نصاب قابل قبولی از اعتماد به نفس دست یافته است . بیم آن هست که در عرصه ی جنگ های روانی و تبلیغاتی و به اصطلاح جنگ نرم بین ما و دشمنانی که بسیار اصرار بر ادامه ی این نبرد دارند، این اعتماد به نفس خدشه پیدا کند، تضعیف بشود ، متزلزل بشود یا لااقل در حدی که ملت ما به آن احتیاج دارد، پیش نرود.ما در نیمه ی راهیم . من به عیان میبینم که در ذهن و زبان و عمل بسیاری از برجستگان کشورمان این اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسیده است.)
راه اندازی کرسی های آزاداندیشی در بعد بزرگ و با نظریه پردازی آزاد
با توجه به اینکه دستگاه تبلیغی و رسانه ای فرهنگی استکبار با ارائه اخبار و اطلاعات شبهه انگیز و اغلب نادرست در زمینه رهبران و نهادهای جمهوری اسلامی سعی در القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شک و شبهه در مورد ارزش های دینی و هنجارهای مذهبی هستند ، وجود تمهیداتی به منظور تبادل آرا و اندیشه ها برای جریان های سیاسی کشور امری بسیار ضروری به نظر می رسد.
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: ( بهترین زمینه برای ایجاد فضای اظهارنظر آزاد ، تسریع در راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها است.)
بصیرت آحاد جامعه و به ویژه نخبگان
یکی از مهمترین راهبردهای ارائه شده و مورد تأکید مقام معظم رهبری ، به ویژه پیرامون حوادث بعد از انتخابات و فتنه ی اخیر ، برای مقابله با جنگ نرم ، بصیرت آحاد جامعه به ویژه خواص و نخبگان است.
ایشان در جمع مردم خونگرم چالوس و نوشهر در ارتباط با ضرورت وجود بصیرت می فرمایند :(بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را نداشت و نقشه خوانی بلد نبود ، ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند . اگر بصیرت نباشد. انسان حتی با نیت خوب ممکن است گمراه شود و در راه بدقدم بگذارد.)
معظم له دلیل تمرکز دشمن روی خواص را نفوذ آنها در میان مردم دانسته و می فرمایند : ( امروز به گمان من هدف و آماج دشمن خواص است . می نشینند طراحی می کنند تا ذهن خواص را عوض کنند، برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند، چون خواص تأثیر می گذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه دارند. یکی از وظایف اصلی امروز من و شما همین است . ما بصیرت خودمان را در مسائل گوناگون تقویت کنیم و بتوانیم ان شاءالله بصیرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زیاد کنیم . هر چه می توانید در افزایش بصیرت خود تلاش کنید نگذارید دشمنان از بی بصیرتی شما استفاده کنند.)
ایشان با تاکید بر نقش نخبگان و خواص جامعه در اشاعه بصیرت می فرمایند: ( بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان ، در دیگران هم به وجود بیاورند . آدم گاهی می بیند که متأسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی بصیرتی اند نمی فهمند ، اصلاٌ ملتفت نیستد یک حرفی یکهو به نفع دشمن می زنند. به نفع جبهه ای که همتش ، نابودی بنای جمهوری اسلامی است.)
ایستادگی و عدم سازش در برابر دشمنان انقلاب و نظام اسلامی
شاید بتوان صلابت و ایستادگی حضرت امام ، مقام معظم رهبری و ملت ایران اسلامی را بر سر ارزش ها، در برابر فتنه ها ، فزون خواهی ها ، فشارها و تهدیدهای دشمنان جمهوری اسلامی ، رمز موفقیت نظام در مهار جنگ نرم دشمنان دانست . استکبارستیزی که در خطبه های نماز جمعه تاریخی ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ توسط مقام معظم رهبری به طور ویژه مورد تاکید قرار گرفت . رهبر معظم انقلاب در این رابطه می فرمایند: ( به صراحت اعلام می کنیم ما با استکبار و نظام سلطه و تسلط چند کشور بر جهان مخالفیم و نخواهیم گذاشت این چند دولت با سرنوشت دنیا بازی کنند .)ایشان در دیدار مردم مازندران ، حجت را بر استکبار جهانی و جریان مصلحت اندیش ، سازشکار و تحمیل گر داخلی تمام کردند و فرمودند : ( در مقاطعی برخی طراحی های دشمن برای وادار کردن نظام اسلامی به باج دادن بوده است. اما امام بزرگوار (ره) هیچ گاه باج ندادند و همه بدانند ما نیز از طرف ملت ایران و از طرف خود به هیچ کس باج نخواهیم دادو ملت ایران می خواهد ملتی مستقل ، پویا ، حرکت کننده به جلو، عامل به احکام اسلامی و قدرتمند برای دفاع از حقوق و عقاید خود باشد. آیا این خواسته بحق جرم است ؟دشمن در تهاجم فرهنگی خود سعی میکند مقاومت را در میان مردم از حیثیت و اعتبار بیندازد در واقع مقاومت شکنی کند و سنگرها را از بین ببرد و مهمترین سنگر یک انسان ایمان و انگیزه و عشق اوست نباید اجازه دهید این سنگر را در دلها فرو بریزند و از بین ببرد.)
استفاده از فضای مجازی
« اگر شما اهل شبکه های اجتماعی هستید و اهل فضای مجازی هستید، خوب می فهمید و خوب می دانید که بنده کجا را دارم اشاره می کنم ، از همه ی طرق دارند استفاده می کنند که ایمان اسلامی ما را متزلزل کنند. ما یعنی چه کسی؟ یعنی من پیرمرد هفتاد هشتاد ساله؟ نه نسبت به ماها خیلی نگران نیستند ؛ ایمان نسل بعد ما را می خواهند متزلزل کنند ؛ دارد تلاش می شود.
خب یکی از آن زمینه های اقتدار ما و زمینه های توانمندی ما ، ایمان اسلامی ما است ؛ این یکی از آماج دشمنی های آنها است .»
مسئلهی خانواده، مسئلهی بسیار مهمی است؛ پایهی اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است.
خانواده ،مسئله بسیار مهمی است ،پایه ی اصلی در جامعه است .نه اینکه اگر این سلول سالم شد ،سلامت به دیگر ها سرایت میکند ،یا اگر ناسالم شد عدم سلامت به دیگرها سرایت میکند :بلکه به این معناست که اگر سالم باشد یعنی بدن سالم است .بدن که غیر از سلول ها چیز دیگری نیست .
جامعهی اسلامی، بدون بهرهمندی کشور از نهاد خانوادهی سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند. بالخصوص در زمینههای فرهنگی و البته در زمینههای غیر فرهنگی، بدون خانوادههای خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است. حالا نقض نشود که شما میگوئید در غرب خانواده نیست، پیشرفت هم هست. آنچه که امروز در ویرانی بنیاد خانواده در غرب روزبهروز بیشتر دارد نمودارهایش ظاهر میشود، اینها اثرش را خواهد بخشید؛ هیچ عجلهای نباید داشت. حوادث جهانی و حوادث تاریخی اینجور نیست که زودبازده و زوداثر باشد؛ اینها بتدریج اثر خواهد گذاشت؛ کمااینکه تا حالا هم اثر گذاشته. آن روزی که غرب به این پیشرفتها دست پیدا کرد، در آنجا هنوز خانواده سر جای خودش بود؛ حتّی مسئلهی جنسیت با همان رعایتهای اخلاقىِ جنسی – البته نه به شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خودش – وجود داشت. اگر کسی با معارف غربی آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در آمریکا این را میبیند و مشاهده میکند. این مسئلهی رعایتهای اخلاقىِ دو جنس نسبت به یکدیگر، مسئلهی حیا، پرهیز از تهمت، اینها چیزهائی بود که آن روز وجود داشت. این بیبندوباریها و اباحیگریها بتدریج در آنجا به وجود آمده. آن روز یک زمینههائی فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها رقم میزند.
مسئله ی زن از جبهه ی دشمنان از دیدگاه رهبری
مسئلهی زن از نظر جبههی دشمنان ما، در یکی از بالانشینهای جدول اعتراضها به ماست. از اول انقلاب روی مسئلهی زن تکیه کردند، به ما اعتراض کردند، در ردیف تروریسم و در ردیف نقض حقوق بشر قلمداد کردند. هنوز هیچ خبری هم نبود. معلوم هم نبود که جامعهی اسلامی با جنس زن چه کار خواهد کرد. آنها شروع کردند که: اسلام علیه زن است، اسلام چنین است. البته این مسئله تا امروز هم ادامه دارد. خب، ما در این زمینه بایستی مواجهه کنیم، مقابله کنیم. افکار عمومی جهان را نمیشود دستکم گرفت. همه که مغرض نیستند، همه که خباثت ندارند؛ خباثت مال یک عدهی خاص است، مال سیاستگران و سیاستسازان و برنامهریزان و اینهاست؛ ما نباید اجازه بدهیم که عامهی مردم دچار این اغوای بزرگ قرار بگیرند؛ لذا باید وارد شویم.
البته این را هم بگوئیم؛ غرب رندانه از زیر بار طرح مسئلهی خانواده در میرود. توی همهی بحثهائی که اینها میکنند، بحث زن هست، اما اصلاً بحث خانواده نیست. خانواده، نقطهی ضعف غرب است. مسئلهی زن را مطرح میکنند، اما اصلاً اسم خانواده را نمیآورند؛ با اینکه زن از خانواده جدا نیست. بنابراین رسیدن به این مسئله، لازم است.
نقش مرد در خانواده از دیدگاه رهبری
در خانواده هی گفته میشود نقش زن. دلیلش هم واضح است؛ چون زن در خانواده عنصر محوری است. اما اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشی نداشته باشد. مردهای بیخیال، مردهای بیعاطفه، مردهای عیاش، مردهای قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانهدار ارزشگذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند – من دیدم زنانی را از این قبیل – گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنی قدردانی شود. در بیاناتی که حضرات فرمودند، این بود که مثلاً بیمههائی برای اینها در نظر گرفته شود. بله، تأمین اقتصادیشان، بیمهشان، بقیهی چیزهائی که لازم است، باید در نظر گرفته شود.
جایگاه اشتغال زنان از دیدگاه مقام معظم رهبری
مسئلهی اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جملهی چیزهائی است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است – تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهائی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیهی اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را – که از نخهای ابریشم ظریفتر است – با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است.
آن وقت همین جا وظیفهای بر دوش دولت است. باید به آن خانمهائی که حالا به هر دلیلی، به هر جهتی، با هر ضرورتی، کار تماموقت یا نیمهوقت را قبول کردهاند، کمک بشود تا بتوانند به مسئلهی مادری برسند، به مسئلهی خانهداری برسند. با مرخصیها، با زمان بازنشستگی، با مدت کار روزانه، به نحوی بایستی دولت کمک کند تا این خانمی که حالا به هر دلیلی آمده اینجا شاغل شده، بتواند به آن قضیه هم برسد.
مسئله ازدواج از دیدگاه رهبری
ازدواج یک تقدسی دارد از نظر ادیانی که حالا من میشناسم. من در این خصوص، تفحص زیادی نکردم. بد هم نیست که بعضی از دوستانِ آمادهی به کار در این زمینه تفحص کنند. غالباً مراسم ازدواج، یک مراسم مذهبی است؛ مسیحیها آن را توی کلیسا انجام میدهند، یهودیها آن را در کنائسشان انجام میدهند؛ مسلمانها هم اگرچه در مسجد انجام نمیدهند، اما اگر بتوانند، در مشاهد مشرفه، والّا در ایام متبرک دینی و عمدتاً به وسیلهی رجال دین، این را انجام میدهند. رجل دینی هم وقتی برای ازداوج نشست، مبالغی دین بیان میکند. بنابراین صبغه، کاملاً صبغهی دینی است. ازدواج یک جنبهی قدسی دارد؛ این جنبهی قدسی را نباید از آن گرفت. گرفتن جنبهی قدسی به همین کارهای زشتی است که متأسفانه در جامعهی ما رائج شده. این مهریههای سنگین به خیال اینکه میتواند پشتوانهی حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالی که اینجور نیست. حداکثر این است که شوهر از دادن امتناع میکند، میبرندش زندان؛ یک سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزی نمیرسد؛ او بهرهای نمیبرد، جز اینکه کانون خانوادهاش هم متلاشی میشود. اینکه در اسلام از حضرت امام حسین (علیهالسّلام) نقل شده که فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نکردیم، به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بکند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم – دوازده و نیم اوقیه – مقید به این کار بشود. آنها میتوانستند، اما کمش کردند. این کم کردن، با یک محاسبه است؛ این خیلی خوب است.
یا همین تشریفات زائد ازدواج – خرجهای زیاد، مجالس متعدد – که واقعاً انسان دلش میگیرد وقتی میشنود. اینها از آن مواردی است که گفتمانسازی میخواهد. خانمهای مؤثر، آقایان مؤثر، اساتید دانشگاه، روحانیون، بخصوص صدا و سیما و رسانهها باید در این زمینهها کار کنند؛ این را از این حالت بیرون بیاورند.
خانواده، هسته نخستین جامعه و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق و سنتها و عواطف به نسلی پس از نسل دیگر است. در میان اعضای خانواده بیشترین سهم تأثیرگذاری بر فرزند از آن مادران است؛ به ویژه در خانوادههایی که شیوهای زیستطبیعی، و مطابق با الگوها و سنتاسلامی دارند؛ که براساس آن شیر مادر بهترین غذای کودک و آغوش مادر بهترین جایگاه برای تربیت و پرورش کودکان شناخته میشود. بر پایبست همین نگرش، بارزترین و والاترین نقشی که در کلام وحیانی قرآن، برای زنان ترسیم و مورد ستایش قرار گرفته شده نقش مادری و عهدهداری تربیت فرزندان از سوی آنان است.زنان به حکم طبیعت و دستگاه آفرینش در سه نقش طبیعی ابراز وجود میکنند: نقش دختری، نقش همسری و نقش مادری. از میان این هر سه نقش آن چه جایگاه و منزلت ویژه و شایسته تعظیم و تکریم به زن میدهد، منزلت و جایگاه مادری است. در دو سوره به خصوص بر روی واژه مادر جداگانه تکیه شده و زحمتها، رنجها و بیداریهایی که برای پرورش، تربیت و سلامت فرزند خود در هنگام بارداری، شیردهی، متحمل گشته است، یادآور شده و بدینسان منزلت مادری را ارج بیشتر از پدربودن نهاده و حقوق بیشتر او بر فرزندان را گوشزد کرده است.رهبر انقلاب می فرماید”بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبّت او پرورش پیدا کند”بیانات در اجتماع زنان خوزستان، ۲۰/۱۲/۷۵
اهمیت تعلیم و تربیت از دیدگاه رهبری
تعلیم و تربیت از سیاستهای بنیادین اسلام و از اهداف زیربنایی بعثت رسول خدا(ص) است. پیامبراسلام(ص) تربیت را از خویش و خویشاوندانش آغاز کرد و به تعلیم و آموزش نیز از اولین روزهای هجرت همت گمارد. این، خود نشانگر اهمیت آن دو مقوله دینی و قرآنی است. با تفکر قوای درونی انسان شکوفا میشود و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می گردد لذا به همراه علم آموزی و تفکر تربیت یا پرورش اخلاقی و تهذیب نفس نیز مطرح میشود که در اسلام بر این امر بسیار تاکید شده و از همان ظهور اسلام مبادی و مبانی تعلیم و تربیت به عنوان یک علم بنا نهاده شده است.رهبر انقلاب می فرماید”یکی از مسائل ارزشمند و کارساز در زندگی بشر، علم و آگاهی است. علم، افزون بر اینکه وسیله¬ای است برای بهتر زیستن و برای خوب از عهده مسئولیت برآمدن، بخودی خود نیز مطلوب بشر است. برای ایجاد یک تمدن اسلامی – مانند هر تمدن دیگر – دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان رهبر انقلاب در اهمیت و ضرورت علم¬آموزی فرمود یک کشور اگر میخواهد به معنای واقعی بازسازی کند، باید بیشترین تکیه و بیشترین نگاه و توجّهش، به انسان و نیروی انسانی باشد۱۳۷۵/۱۲/۲۰بیانات در اجتماع زنان خوزستان
تربیت فرزند و کتاب
بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
گنجینه های ملت یعنی کودکان و نوجوانان و جوانان در دست شماست هیچ گنجی از این بالاتر نیست اگر از استعداد این ها در راه پرورش فکری و رشد علمی پیدا کنند اما از لحاظ انسانی و اخلاقی و تربیتی انسان های منحرف و معوجی باربیایند؛ … این ها هر چه هم عالم باشند این علم ارزش منفی دارد یعنی میزان علم هر چه بیشتر شد ضربه و ضررش هم بیشتر خواهد بود.
»در منزل خودِ من، همهی افراد، بدون استثناء هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می کنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را می گذارم و می خوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی می خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می کنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶
فرزندان در سنین پایین باید عادت به کتابخوانی کنند
»آنچه که همیشه برای انسان می ماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه می توانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راه های مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.»
مسئولان از خوابشان هم خواهند زد …
»حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.»
تهاجم فرهنگی حقیقتی در میان جوان، نوجوان و حتی کودک ایرانی
» تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما – جوان، نوجوان، حتی کودک – اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جملهی همین است … الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده… همهی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبکزندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹
دسترسی بیگانگان به کودکان ما جای نگرانی است
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبعفرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکنندهی فرهنگ در سرتا سر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست… ناگهان مشاهده می کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم…».
یکی از خطوط دشمن منصرف کردن ذهن مردم از دشمنی دشمن است
هرگز منکر نیستیم که در نارسائی های گوناگون و مشکلات فراوان که بر سر راه جامعه وافرادش پیش می آید تقصیرهای شخصی و تقصیرهای اجتماعی از درون وجود دارد در این هیچ تردیدی نیست دشمن هم اگر ضربه ای به ما زد و این ضربه کاری شد این هم « من نفسک » است ؟ ….. منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد ، باید نقش دشمن را ببیند . یکی از لوازم توجه و ملاحظه برای ضربه نخوردن دیدن دشمنی است که می خواهد به ما ضربه بزند از این ما را نباید غافل کنند . خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.
سیاسیون ، مطبوعاتی ها وجوانان در میدان دشمن بازی نکنند در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید.این را مراقب باشید . همه مراقب بانشد ، مطبوعتی ها هم مراقب باشند ، جوان ها هم مراقب باشند ، خود مسئولین هم مراقب باشند . دشمن طراحی میکند . در میدانی که او درست کرده ، بازی نکنید چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.
خواص آماج و هدف توئطه های دشمن هستند مروز به گمان من ، هدف و آماج توئطه های دشمن خواص است. آماج دشمن ، خواص است . می نشینند طراحی می کنند تا ذهن خواص را عوض کنند برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند چون خواص تاثیر میگزارند و در عموم مردم نفئذ کلمه دارند .
پشت سنگرها خوابمان نبرد همیشه امکان ضربه زدن از سوی دشمنان انقلاب و دشمنان ایران اسلامی هست حتی در بهترین شرایط . همیشه کمین دشمن را در نظر داشته باشیم . غفلت از اینکه ممکن است به حرکت عمومی ملت ایران ضربه ای وارد شود ، چیز خطر ناکی است . هوشیار باشید . این همان توصیه ی امیر مؤمنان ( سلام اللّه علیه ) است که فرمود :«و من نام لم ینم عنه » در عرصه زندگی سیاسی دچار خواب آلودگی نشویم در پشت سنگرها خوابمان نبرد . اگر تو خوابت برد ، باید بدانی که دشنمن ممکن است بیدار باشد .
افسران و فرماندهان جنگ نرم
در این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید …. افسر جوان در صحنه است هم به دستور عمل میکند هم صحنه را درست میبیند با جسم خود و جان خود صحنه را می آزماید . لذا اینان افسران جوانند . شما که استااد او هستید ، رتبه ی بالاتر افسر جوانید شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببیند دشمن را درست شناسائی بکنید هدف های دشمن را کشف بکنید احیانا به قرارگاه های دشمن ، آن چنانی که خود او نداند ، سر بکشید و بر اساس او ، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان ، حرکت کنید .
انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دههی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمانهای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و به دست آوردن پیشرفتهای خیرهکننده، همواره سربلند دیدهاند. در چنین نقطهی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیهی گام دوم انقلاب» و برای ادامهی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههی گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند. بیانیهی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد. این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی (۱) از میان همهی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.
پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشهزندهی انقلاب اسلامی برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
دفاع ابدی از نظریهی نظام انقلابی انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
جمهوری اسلامی و فاصلهی میان بایدها و واقعیتها جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی؛ مایهی سربلندی ایران و ایرانی انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکهای حتّی با آمریکا و صدّام، گلولهی اوّل را شلّیک نکرده و در همهی موارد، پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.
برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.
آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطهی صفر انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطهی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همهچیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربهی پیشینی و راه طیشدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشهی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار»؛ پدیدهی برجستهی جهان معاصر پس آنگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانهی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینهورزانه و بدخواهانهی رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد. بدینگونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزلهی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنیها با همهی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزهی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشدهی امام عظیمالشّأن ما، تاب آوردن در برابر آنهمه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکانپذیر نمیشد.
مدیریت جهادی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم»؛ عامل عزت و پیشرفت ایران در همهی عرصهها بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلسالهی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
برکات بزرگ انقلاب اسلامی: انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
یک) ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
دو) موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روزبهروز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فنّاوری نانو، زیستفنّاوری و غیره با رتبههای نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.
سه) به اوج رسانیدن مشارکت مردمی و مسابقهی خدمترسانی ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی واستکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
چهار) ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی آحاد مردم رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ اینگونه، روشنفکری میان عموم مردم در همهی کشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
پنج) سنگین کردن کفهی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور خامساً: کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاکمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
شش) افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و باکیفیّتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
هفت) ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتهی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناختهشدهی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم بهشمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشاندهی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطهی دوبارهی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
انقلاب چهلساله و گام بزرگ دوم جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالهی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم از قبیل هستهای و سلّولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است امّا با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیاو حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایستهی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفتهی اسلامی امّا راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.
نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجادشده در دههی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانهی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور بهجز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارایاعتمادبهنفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفادهنشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دههی دوّم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفادهنشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.
گام دوم و سرفصلها و توصیههای اساسی در پرتو امید و نگاه خوشبینانه به آینده اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.
امّا پیش از همهچیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دستودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید. و امّا توصیهها:
یک) علم و پژوهش ۱) علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمهی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبهی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حسّاس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، همهوهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به رکوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است که بهخاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طیشده، با همهی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربهی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراینباره تذکّر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینک مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. بهپاخیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.
دو) معنویّت و اخلاق ۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند.
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی دراینباره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دورهی پیشِرو باید دراینبارهها برنامههای کوتاهمدّت و میانمدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
سه) اقتصاد ۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطهی کلیدیِ تعیینکننده است. اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعهی اسلامی نیست، امّا وسیلهای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیّت، و توزیع عدالتمحور، و مصرف بهاندازه و بیاسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، بهخاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتّی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجهی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
راهحلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرائی برای همهی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راهحلها است. بیگمان یک مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِرو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد.
جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئهی خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.
چهار) عدالت و مبارزه با فساد ۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنهی حکومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاههای حکومتی.
البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمهی حرام بگریزند و از خداوند دراینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدّس در همهی زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای بر عهدهی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشارهای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئهی واژگونهنمایی و لااقل سکوت و پنهانسازی که اکنون برنامهی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آیندهی کشور، چشمانتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.
پنج) استقلال و آزادی ۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن ۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همهحال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.
هفت) سبک زندگی ۷) سبک زندگی: سخن لازم دراینباره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمنشکن ملّت عزیز در بیستودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّهالله (ارواحنافداه)؛ سلام بر ارواح طیّبهی شهیدان والامقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همهی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
جنگ به عنوان بخشی از طبیعت بشر شناخته می شود که در تاریخی به قدمت تاریخ بشر فراز و نشیب فراوانی داشته و به رویکردهای مختلفی تقسیم شده است. شناخته شده ترین نوع این تقسیم بندی بر مبنای شدت جنگ است که جنگ را به منازعات کم شدت، شدید و تمام عیار تقسیم بندی کرده اند.
در نوع دوم دسته بندی جنگ، آن را از نظر به کارگیری سلاح به طیف های جنگ نرم و جنگ سرد تفکیک می کنند. همچنین جنگ از حیث آشکار یا مخفی بودن به جنگ آشکار، جنگ نیمه پنهان و جنگ پنهان تقسیم می گردد.
دسته بندی بعدی، طیف شناسی جنگ از حیث موضوع آن است که به جنگ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دسته بندی شده است.
نوع دیگر طیف شناسی جنگ بر مبنای ابزار و روش تحمیل اراده است. بر مبنای این شاخص جنگ، شامل جنگ نرم و جنگ سخت است. این نوع تفکیک ابتدا در مورد تفکیک قدرت، به قدرت نرم و سخت از سوی جوزف نای انجام شده و سپس در دهه تخیر از سوی سایر اندیشمندان تکامل یافته است.
در پاسخ به این پرسش که جنگ نرم چیست، صاحبنظران و محققان پاسخ های متفاوتی داده اند. مفهوم جنگ نرم که در برابر جنگ سخت به کار می رود دارای تعریف واحدی نیست که مورد پذیرش همگان باشد و تلقی و برداشت افراد جریان ها و دولت های گوناگون از جنگ نرم تا حدی متفاوت است. همچنین در برخی از تعریف ها مرز بین جنگ نرم، عملیات روانی، قدرت نرم و تهدید نرم مشخص نیست. برخی از پاسخ ها به این پرسش عبارت است از:
الف) گروهی جنگ نرم را عبارت از استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که می دانند که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود.
ب) برخی تلاش برنامه ریزی شده برای استفاده از ابزارها و روش های تبلیغی، رسانه ای، سیاسی و روان شناختی برای تاثیر نهادن بر حکومت ها، گروه ها و مردم کشورهای خارجی به منظور تغییر نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای آنان را جنگ نرم می دانند.
ج) جنگ نرم عبارت است از هر گونه اقدام غیر خشونت آمیز که ارزش ها و هنجارهای جامعه هدف را مورد هجوم قرار می دهد و سر انجام منجر به تغییر در الگوهای رفتاری مورد نظر نظام حاکم تعارض دارد.
د) جنگ نرم نوعی جنگ سرد است که سرانجام به استحاله فرهنگی جامعه منجر می گردد.
جنگ نرم پدیده هایی همچون تهاجم فرهنگی، عملیات روانی، نافرمانی مدنی، جهانی سازی فرهنگ و جز اینها را نیز در بر می گیرد و اعم از آن است.
ه) جنگ نرم یک اقدام عمدی و تدبیر شده است.
و) قصد اصلی عاملان جنگ نرم تغییر هوییت فرهنگی و تخریب الگوی سیاسی موجود است که با تاثیر نهادن بر باورها و نگرش های پایه ای در بلند مدت محقق می شود.
ز) آماج جنگ نرم به مردم کشورها محدود نمی شود بلکه دولتمردان و نخبگان را نیز هدف قرار می دهد.
ح) در نهایت جنگ نرم مبتنی بر منابع قدرت نرم، روش های خشونت آمیز و قدرت اقناع وهمراه سازی است.
برای شناخت هر پدیده بهتر است ویژگی های متمایز کننده آن پدیده شمرده شود. ویژگی های ذیل که ناظر بر نقاط افتراق جنگ سخت . نرم است می تواند به شناخت جنگ نرم کمک کند:
الف) ذهنی و غیر محسوس بودن: جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت از ماهیت انتزاعی و ذهنی برخوردار است. بنابراین تشخیص به موقع آن دشوار است ولی جنگ سخت محسوس و همراه با واکنش و برانگیختن است. در جنگ نرم، کشف بازیگران، آرایش و گسترش دشمن مشکل بوده و کمتر موجب برانگیختن و واکنش می شود.
ب) تدریجی بودن: جنگ نرم در یک فرایند تدریجی خزنده و آرام اعمال می شود.
ج) ابهام آمیز بودن: عاملان جنگ نرم در پوشش دوست و به بهانه کمک به مخاطبان اقدامات خویش را به سامان می رسانند. از این رو نه تنها توده های نافرهیخته بلکه برخی از نخبگان اغلب در تشخیص و درک نیات آنان باز می مانند.
د) پر شمول و فراگیر نمودن: جنگ سخت اغلب گروه محدودی از افراد جامعه ( بیشتر نظامیان ) را آماج قرار می دهد. در حالی که جنگ نرم بر همه گروه های جامعه تاثیر می گذارد.
ه) غلبه بعد فرهنگی جنگ نرم بر سایر ابعاد: گرچه جنگ نرم همه ابعاد یک نظام به ویژه سه بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. ولی بعد فرهنگی آن برجسته تر از سایر ابعاد است و دگرگونی هویت فرهنگی نظام سیاسی موجود ناکارآمد گردیده و زمینه های فروپاشی آن فراهم می شود.
و) داشتن اثرهای عمیق: جنگ سخت، جز در موارد محدود، اثرهای کوتاه مدتی بر جامعه هدف بر جای می گذارد. در حالی که اثرهای جنگ نرم به ویژه در بعد فرهنگی می تواند همیشگی باشد. چرا که ممکن است موجب تغییر ارزش ها و هنجارهای جامعه و شخصیت افراد گردد.
ز) پیچیدگی جنگ نرم: جنگ نرم پیچیده، چند لایه و چند وجهی است. این جنگ لایه های شناختی، عاطفی، هیجانی، اجتماعی، معنوی، روانی و حتی جسمانی مخاطبان را آماج قرار می دهد. از این رو تشخیص آن کاری دشوار است. جنگ نرم محصول پردازش ذهنی نخبگان بوده و اندازه گیری آن مشکل است. در حالی که جنگ سخت عینی، واقعی و محسوس است و می توان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازه گیری کرد.
ح) بین رشته ای بودن: در اعمال جنگ نرم از یافته های علوم گوناگون مانند روان شناسی،جامعه شناسی، علوم ارتباطات،مردم شناسی فرهنگی، علوم سیاسی و علوم دیگر استفاده می شود.
ت) عمدی بودن: جنگ نرم با طرح و نقشه پیشین و همراه با خصومخت و دشمنی به سامان می رسد. از این رو باید مصادیق جنگ نرم دشمن را که ناشی از ناکارآمدی و یا ضعف نظام است از آسیب های داخلی تفکیک نمود.
ی) شمول گسترده بازیگران: جنگ نرم دارای بازیگران گوناگونی است که هر یک برخی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه آماج را مورد تهدید قرار می دهد.
پیشنهادها
الف. بحث جنگ نرم باید در جامعه، نه تنها برای نسل امروز بلکه برای آیندگان نیز روشن شده و با یک فرهنگ سازی قوی و غنی در این مورد گام برداشته شود.
ب. حمایت همه جانبه مسئولین نظام اعم از دینی و دانشگاهی در این امر می تواند جلوه های بسیار خوبی را درباره ی این مسئله برای افراد جامعه به وجود آورد.
ج. همه ی مسئولان ارشد جامعه ایران اسلامی باید مقوله ی جنگ نرم را در تمام مراحل کاری خود مدنظر قرار داده و جدی بگیرند.
د. انتشار کتاب هایی درباره جنگ نرم و ارائه آن به نسل جوان امروز می تواند ایدئولوژی های خلاف جامعه اسلامی را در جوانان که آینده سازان جامعه اسلامی می باشند، کمتر کند و یک سیستم فکریِ قوی و عقیدتی برای آنان به وجود آورد.
ه. بشارت قدس براساس سن، تحصیلات، محل زندگی و ….. جامعه هدف های مختلفی را تعریف و برای هر یک برنامه های تبیین شده ای دارد که توضیح تمام آنها در این مقاله ممکن نیست.
نتیجه گیری
در این مقاله سعی شد، به منظور درک اساسی از مقوله جنگ نرم و غرب علیه جمهوری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری، چیستی، چرایی، اهداف، ابعاد و مبانی راهکارهای آن مورد بررسی قرار گیرد که نتیجه گیری آن در چند بند ذیل تلخیص می گردد :
جنگ نرم از جمله مسائلی است که در عصر ما ، به یکی از مباحث جدی در میان صاحب نظران تبدیل شد و بسیاری از اهل علم و فن ، اعتقاد دارند که در زمان ما ، جنگ نظامی جای خود را به جنگ نرم داده و قدرت ها تلاش می کنند، از راه تاثیرگذاری بر رسانه ها مثل مطبوعات ، ماهواره،دنیای مجازی و مراکز آموزشی کنترل افکار عمومی را در دست گرفته و به این ترتیب بر کشورهای مورد نظر مسلط شوند.
هدف اصلی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ، مقابله با عناصر و مولفه های قدرت نرم ومقوم های نظام جمهوری اسلامی است. به طور دقیق ، این هدف بر مقابله با عوامل موفقیت ما در مبارزه با رژم شاهنشاهی و دشمنان خارجی در دفاع مقدس ، متمرکز است.
جنگ نرم، نبردی است که در برابر رقبا و ددشمنان اعمال می شود و در این مبنا ، به معنای استفاده از قدرت نرم است ، یعنی یک نوع قدرت اغوا کننده و اقناع کننده ، یعنی تغییر ذهنیت ملت ها ، بنابراین جنگ نرم امروزه موثرترین ، کارآمدترین و کم هزینه ترین و در عین حال پیچیده ترین نوع تهدید علیه امنیت ملی یک کشور است ، چون می توان با کم ترین هزینه و یا حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومت های فیزیکی به هدف رسید.
جنگ نرم نه تنها یک تهاج فرهنگی ، بلکه یک شبیخون فرهنگی ، غارت و قتل عام فرهنگی می باشد.
جنگ نرم ، جنگ اراده و عزم ها ، سیاست ها و تدبیرها است.
جنگ نرم به وسیله دروغ و شایعه پراکنی نفوذ کرده و به وسیله ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی پیش می رود.
جنگ نرم ، مجموعه تحولاتی است که هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول نظام سیاسی را دگرگون می سازد.
جنگ نرم ، سلطه ی کامل و همه جانبه در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است.
که از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزه ها و جایگزین کردن الگوهای رفتاری مهاجم محقق می شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در دو دهه اخیر، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را جنگ نرم معرفی کرده و آن را جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی با دروغ و نفوذ و شایعه پراکنی تعریف نمودند. بنابراین این هدف نهاییدر جنگ نرم علیه یک ملت، ایجاد تغییر و دگرگونی در ساختارهای سیاسی آن جامعه و جایگزین کردن ساختارهای جدید می باشد. با ایجاد تغییر در باورها و رفتارهای یک جامعه، به صورت طبیعی مدل رفتارهای حمایتی از ساختار سیاسی موجود، تغییر پیدا کرده و مدل رفتارهای چالشی جایگزین آن می شود. در شرایطی با نظام سیاسی خود به چالش برمی خیزد که آن را مشروع ندانندو از نظر آنان، مسئولان سیاسی مقبولیت خود را از دست داده باشند. بنابراین مشروعیت زدایی و مقبولیت زدایی برای ایجاد بحران، ناآرامی و بی ثبات سازی جامعه هدف، از کارهای اصلی جنگ نرم به حساب می آید.
[i]کالینز، جان ام. استراتژی بزرگ.ترجمه کورش بایندر. تهران: انتشارات دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی وزارت امور خارجه.۴۸۷٫۱۳۷۰.
[ii] Fazio, R.Social changes and population. The Journal of Social science.No19.2007.17.
[iii]کرمی، مسعود. قابلیت های سیاسی بسیج و سرمایه اجتماعی. مجموعه مقالات قدرت نرم.جلد دوم. تهران: پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.۱۲٫۱۳۸۷٫
جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.
جمعیت فرهنگی مذهبی بشارت قدس
تا سال ۱۹۴۵ میلادی غالب جنگها “جنگ سخت” بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به “جنگ سرد” مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز میکردند.
با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و… دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.
جنگ نرم
این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است. آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیتزدایی گردید و از طریق جنبشهای مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.
جنگ نرم در قالبهای مختلف مثل : انقلاب مخملی ، انقلاب های رنگی (انقلاب نارنجی و…)، عملیات روانی ، جنگ رسانهای، با استفاده از ابزار رسانهای ( رادیو ، تلویزیون، روزنامه و امثال آن) و … توانست نظام سیاسی بعضی از کشورها ـ مانند اوکراین و گرجستان ـ را تغییر دهد.
تعریف جنگ نرم
مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.
«جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود”، می داند.ارتش ایالات متحده آمریکا در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد”.با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه “قدرت نرم” نسبت می دهند. وی در سال۱۹۹۰ میلادی در مجله “سیاست خارجی” شماره ۸۰ ، قدرت نرم را “توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران” تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی «پروفسور حمید مولانا» در سال۱۹۸۶ در کتاب “اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل” به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال۲۰۰۴ ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی” منتشر نمود.
بنابراین جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارد.
جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و… از اشکال جنگ نرم است .
به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد.
در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.
در یک تعریف کامل تر می توان گفت، جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات های سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرت های بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است
دلایل استفاده از جنگ نرم
انتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» power Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.
براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند.
پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.
در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد.
بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد ( و از سوی دیگر نشان دهنده ، تفاوت های عمده آن با جنگ سخت می باشد.
تفاوتهای جنگ نرم و جنگ سخت
۱– حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه تهدید سخت امنیتی و نظامی میباشد؛
۲- تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازهگیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و میتوان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازهگیری کرد؛
۳- روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهرهگیری میشود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیرگذاری بر انتخابها، فرآیند تصمیمگیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویتهای فرهنگی است؛
۴- مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزشها و هویتهای اجتماعی میشود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی میگردد.
۵- تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکسالعمل است.
۶-مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولتها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویتهای فروملی و جهانی) است؛
۷- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظامهای سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظامهای سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگسازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظامهای لیبرال و دموکراسی تلقی میشود.
جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می کنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.
اهداف جنگ نرم
۱- استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.
۲- استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.
۳- ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.
۴- اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.
۵- ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.
۶- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.
۷- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.
۸- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.
۹- تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و…
۱۰- تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.
۱۱- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.
جنگ نرم به ابزارها و امکاناتی نیازدارد تا بتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.
ابزارهای جنگ نرم
جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام می گیرد. بنابراین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجه و شناسایی قرار داد. این ابزارها انتقال دهنده پیام ها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاری برای انتقال پیام از یک نقطه به نقطه دیگر هستیم. رسانه ها شامل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، عرصه های هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمان های مردم نهاد و شبکه های انسانی در زمره ابزار جنگ نرم به شمار میآیند.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده می شود می توان گفت که به همان نسبت نیز گروه های مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار می دهد.
چه افراد و تشکلهایی هدف جنگ نرم هستند؟
همه افراد جامعه میتوانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و… هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذاررا مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواصو نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد.
افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه های، فرهنگیو علمیبرای نفوذدر طبقات و اقشار مختلفاز تاکتیک های متنوعی مختلفی استفاده می شود.
تاکتیکهای جنگ نرم
۱- برچسب زدن: بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند
۲- تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.
۳- انتقال: انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.
۴٫ تصدیق: تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.
۵- شایعه: شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد.
۶- کلی گویی: محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و… است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته میشوند.
۷- دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار میگیرد.
۸- پاره حقیقت گویی: گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.
۹– انسانیت زدایی و اهریمن سازی :یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیتزدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.
۱۰- ارائه پیشگوییهای فاجعه آمیز: در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلیگویی، پاره حقیقتگویی، اهریمنسازی و …) به ارائه پیشگوییهای مصیبتبار میپردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.
۱۱- قطره چکانی: در تاکتیک قطرهچکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.
۱۲- حذف و سانسور: در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.
۱۳- جاذبه های جنسی:استفاده از غریزهی جنسی و نمادهای اروتیکال از تاکتیکهای مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره میگیرند.
۱۴- ماساژ پیام: در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و…) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.
۱۵- ایجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.
۱۶- ترور شخصیت:در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمیتوان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیتزدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و… وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و… که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.
۱۷- تکرار: برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند
۱۸- توسل به ترس و ایجاد رعب: در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.
۱۹- مبالغه: مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند. غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
۲۰- مغالطه: مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند
اصول و روشهای مقابله با جنگ نرم
اما چه کار کنیم تا بتوانیم با بهره گیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم و یا از دامنه اثرات اجتماعی فرهنگی و سیاسی آن ها را کاست و یا از میان برد.
برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگیهای این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوتهایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار میگیرد، جان انسانها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال میشود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار میگیرد، افکار عمومی است.
برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانهها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغپردازی رسانههای خارجی، آگاه کنیم.در این راستا ایجاد رسانه هایی با روش های جدید و با مخاطب بالا بسیار موثر است
این دو مهم فقط با تقویت رسانههای خودی و تلاش برای بینالمللی کردن این رسانهها، و ایجاد بستری مناسب و پر مخاطب برای نیل به این میسر است. دیپلماسی رسانهای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق مییابد؛ یکی مدیریت رسانهها توسط سازمانهای دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوشو در راستای سیاستهای کلان کشورها.
هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود.
به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ کلام رهبری معظم انقلاب»، «حماسه آفرینیها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.
برخی راههای مقابله با جنگ نرم
۱٫ گسترش دامنه و شمول فعالیتهای فرهنگی.
۲٫ افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان.
۳٫ ایجاد راههای مشروع برای ارضاء نیازهای مردم.
۴٫ استفاده از دیپلماسی عمومی.
۵٫ استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیتها: اقلیتهای جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفتورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند.اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.
۶٫ عملیات روانی متقابل: در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد.
عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند.انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روشهای مقابله باشد.
حمایت از پوشش اسلامی
مگر نه اینکه حجاب تضمین تداوم زیبایی و شرافت است و چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست. پس چرا در جامعه امروزی متاسفانه پوشش خانم ها از جهت معیارهای اسلامی بدور است و از مدهای غرب نشین تبیعت می کند؟ چرا باید مد را غرب نشینان برای کشور جمهوری اسلامی طراحی کنند؟ می توانیم از اساتید طراحی لباس داخلی دعوت بعمل آورده تا با طراحی های لباس خود که طبق ضوابط اسلامی با پوشش کامل باشد و از طرح های لباس های سنتی و رنگ های شاد که خود ایجاد انگیزه در جوانان و زنده نگه داشتن تمدن ایرانی استفاده نماییم.
تهیه و ارائه طرح لباس و پوشش اسلامی با ایده های جدید ، که مورد پسند جوانان قرار بگیرد از اهداف جمعیت بشارت قدس می باشد.
فعالیت فرهنگی برای جوانان
در زمینه فعالیت جوانان و جدا کردن از محیط های مجازی باید تفریحات سالم و اسلامی احداث کنیم هم باعث ایجاد شغل و هم باعث نشاط در جوانان شویم ، تا بتوانیم جامعه را از خطرات جنگ نرم هوشیار کنیم. در کنار تفریحات می توانیم مباحث دینی آموزش بدهیم چه بسا که جوانان جامعه امروزی از نداشتن تفریحات و جاهای فرهنگی وسیع در ، خانه ها محبوس شده اند که به طور ناخودآگاه گرفتار محیط های مجازی می شوند و حتی می توان اشاره کرد ، جوانانی که در منازل با تعدادی از دوستانشان دچار فساد گروهی ( غیراخلاقی ، مواد مخدر و ……. ) می گردند.
با ایجاد آموزشهای متنوع و شاد طبق اصول اسلامی و دینی حتی رایگان در مساجد و فرهنگسرا ها از جوانان جامعه دعوت به عمل آورده تا تشویق شوند و به طور ناخوآگاه از محیط های مجازی نا سالم بدور بمانند.
ایجاد پارک های وسیع ، اجرای برنامه های زنده که در بین برنامه ها مباحث دینی و اصول اسلامی آموزش داده شود و حتی مسابقه هایی از مباحثی که گفته شده و اهدای جوایز تا موجبات تشویق جوانان را به وجود آوریم.
در کشور ما تعدادی اشخاصی هستند که بخاطر نداشتن بودجه از استعدادهای آن ها استفاده نشده ، خواننده ها آهنگسازان ، شاعرها و ….. می توانیم با استفاده از این اشخاص برای اجرا کردن موارد ذکر شده استفاده کنیم . که باعث استعدادیابی و ایجاد شغل در بین جوانان شده، تا تحت حمایت موسسه بشارت قدس به اهداف خود و جامعه اسلامی برسند.
همانطور که حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در بیاناتشان فرمودند : سرمایه های ما جوانان و نخبگان جامعه هستند ولی متاسفانه این سرمایه های ملی به خاطر عدم کار و بودجه از کشور مهاجرت می کنند.چرا خود ما نباید از این افراد استفاده کنیم.
موسسه جمعیت بشارت قدس در نظر دارد در حد توان و بضاعت و ایجاد هماهنگی ستادی از افراد متخصص دعوت نماید.
حضرت آیت الله شیخ بشیر نجفی از مراجع تقلید نجف اشرف در پیامی به بیست و دومین همایش مبلغان عراق که صبح امروز در نجف برگزار شد نسبت به تهاجم فرهنگی غرب در این کشور هشدار داد و مبلغان را به ایستادگی در برابر این تهاجم فراخواند.
حضرت آیت الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید شامگاه جمعه در همایش مهدی یاوران جوان که در حرم مطهر رضوی برگزار شد، جهاد کنونی جوانان را در مقابله با توطئههای دشمن، در عرصههای تهاجم فرهنگی عنوان کرد.(بیشتر…)